قهوه تخصصی
چگونه با این شرایط اقتصادی کافه مان را مدیریت کنیم؟
این سوال هر کافه داری در این شرایط بد اقتصادی است. مدریت کافه در تمام تصمیم گیی ها حیاتی شده است. ده راه حل اساسی برای این مسئله بیان کرده ایم.
در این موقعیت حساس، این سوال هر صاحب کافه‌ای است. هیجان بسیار بالا بوده و تغییرات قیمت ها و شرایط اقتصادی کشور باعث شده کافه داران در سردرگمی و ترس به سر ببرند.
در این مقاله از ردپیل با بررسی بازار کنونی ایران میخواهیم مانند یک افسر جنگی به موقعیت بنگریم و بتوانیم راهبرد های مناسب را تشخیص دهیم. اگر کافه داری هستید که شرایط باعث سردرگمی شما شده است، توجه شما را به این مقاله، مهم و ضروری میدانیم. پایه و اساس تحلیل ما بر قهوه و بار گرم است. قسمتی که بنیان بیزنس مدل شماست.
در ابتدا متوسط قیمت ها را از اول سال 1403 تا اسفند 1403 و سپس تا فصل اول 1404 بررسی میکنیم.
همانطور که ملاحظه میکنید قیمت ربوستا بیش از سه برابر و قیمت عربیکا با کمی تاخیر نیز به سه برابر رسیده است. قیمت عربیکا تخصصی با درصد بسیار کمتری رشد کرده است.
اما همانطور که میدانید قیمت منوی بار گرم کافه داران سه برابر نشده است. نه اینکه نخواسته اند بلکه نتوانسته اند. قدرت خرید مشتریان کمتر شده و انتخاب های آنان نیز بیشتر شده است.
در نتیجه ی رشد ناگهانی قیمت عربیکا در 17 آبان 1403، متوجه میشویم که سفارش عربیکا به رستری ها کاهش چشمگیری داشته است و در عوض سفارش قهوه های ترکیبی بیشتر شده است.
توجه نداشتن به واقعیت بازار و آنچه قابل بدست آوردن است، یک نگاه انگیزشی و در نهایت یک تصمیم هیجانی ایجاد میکند.
آیا این روند ادامه دارد؟
بله، طبق روال گذشته پیش بینی میشود ادامه داشته باشد.
چه کاری میتوان انجام داد؟
کارهای بسیار متنوعی میتوان انجام داد بغیر از یک چیز. توسعه.
در این شرایط باید توسعه را کنار بگذاریم. توسعه یعنی افتتاح شعبه، گسترش منو یا فضا و غیره.
ما در مورد آن کافه رستوران های بسیار عالی سخن نمیگوییم. از آن پروژه هایی که سرمایه بالایی نیاز داشته اند صحبت نمیکنیم. آن ها مانند قوی سیاه در یک برکه هستند. از هر چند ده تای آن ها یکی موفق میشود.
ما در مورد بیزنس های عادی، با خدمات خوب و قیمت های خوب صحبت میکنیم که اکثریت جامعه از آن نفع میبرند.
زمانی که کل کشور از توسعه عقب مانده، توسعه ی شما یک کار بی معنی است. به دردسرتان اضافه میکند . ضربات سهمگین تر به شما برخورد میکنند.
به جای توسعه باید کارهای دیگری بکنید.
-
استراتژی انقباضی و منعطف:
باید تمام ایده ها و آیتم های کم فروش، بدون سود، بی مصرف و دیر بازده را کنار بگذارید. آیتم های بیشتر یعنی نیاز به نقدینگی بیشتر و در نتیجه داشتن قدرت چانه زنی کمتر در خرید مواد اساسی.
آیتم های اساسی اضافه کنید. موقعیت و توانایی ها را بررسی کنید و نهایتا چند آیتم واقعا ارزشمند اضافه کنید. نیاز مشتری را بسنجید نه ترند اینستاگرام را.
در عین حال وقتی منقبض باشید، سریعا میتوانید در موقعیت های حساس، چابک باشید و سرتان را بدزدید.
-
درک عمیق مشتری:
درک عمیق مشتری، نگاهی است که از بین رفته است. صاحبان کافه بجای تعاملات با مشتریان و بدست اوردن درک عمیق از آن ها، وقتشان را صرف توسعه و ترند ها و رقابت بی معنای دیده شدن در مقابل رقیبان میکنند.
برای مشتریان و مشتریان احتمالی متمرکز گونه وقت بذارید تا دقیقا بفهمید چگونه تصمیم میگیرند. به مشتریان رقیبان مشابه خود بنگرید و سعی کنید دلیل انتخابشان را دریابید.
اگر از مشتریان در دسته های مختلف درک عمیقی نداشته باشید دچار اشتباه تصمیم گیری های هیجانی و بدون اساس میشوید.
-
حسابداری سختگیرانه:
متاسفانه میدانید و میبینیم که کافه ها حسابداری خود را جدی نمیگیرند. دیگر زمانه عوض شده است. با اینکه هزار تومن ارزشی ندارد اما در واقع هر هزاری اهمیت دارد. یا حسابداری یاد بگیرید و قویا انجامش دهید یا یک نفر را با سختگیری استخدام کنید.
حسابداریتان را روزانه کنید. روزانه بدانید چه اتفاقی در جریان است. تمام ریز هزینه ها را در جدول قرار دهید. همه چیز را. دقت کنید. همهههه چیز را.
سپس ببینید در کدام قسمت میتوانید با قدرت چانه زنی، هزینه کمتری بدهید یا انتخاب دیگری انجام دهید یا حتی آن را حذف کنید.
فقط با داشتن اطلاعات میتوانید مدیریت کنید. مدیریت بدون اطلاعات، یک امر کاریزماتیک و در نهایت بیهوده است. مشکلات شما با منطق حل میشود نه کاریزما.
-
طراحی شیفت با کیفیت:
24 ساعت باز بودن یک مزیت نیست. یک هزینه است. وجود نیروی اضافه در شیفت خلوت، یک هزینه است. آن شیفت را میتوانید با دادن حقوق یک و نیم برابر برای یک نفر جایگزین کنید تا هم نیروی بهتری استخدام کنید هم هزینه کمتری بدهید. همیشه نه ولی اکثر اوقات یک نیروی باکیفیت بهتر از سه نیروی بی کیفیت کار میکند.
منطقه و موقعیت را بررسی کنید. پیک ها را بسنجید. شیفت های با کیفیت طراحی کنید تا نهایت سود را ببرید. نیاز نیست در ساعاتی که هیچ کس نمی آید، مغازه تان را باز نکنید مگر اینکه بتوانید برایش تقاضا ایجاد کنید.
-
سود در خرید خوب است.
سود همیشه در خرید خوب بوده و هست و میماند. برعکس فروش، خرید جایی است که باید وقت زیادی بگذارید. این مسئله را کافه داران فراموش میکنند و منتظر میمانند تا کسی بیاید ویزیتشان کند و محصولی بی کیفیت را با قیمت به ظاهر پایین پیشنهاد دهد.
بعنوان یک کافه دار باید بتوانید محصول با کیفیت را با قیمت مناسب بخرید. نه اینکه محصول بی کیفیت را با قیمت بالا بخرید. چون میدانید که… محصول بی کیفیت همیشه پایتان گران تمام میشود و تفاوتش را مردم میفهمند.
برای این امر نیاز به نقدینگی دارید. اگر موارد یک و سه را اجرا کنید برایتان نقدینگی میماند تا با خرید نقدی بیشتر، تخفیف بیشتری بگیرید.
قهوه که مسئله اساسی کافه شما است را نقدی بخرید نه چیزهایی که برایتان در رده کم اهمیت تری قرار میگیرند مانند بستنی، لیوان و بقیه موارد.
متاسفانه این مسئله برعکس انجام میشود. تمام چیز های کم مصرف تر را نقد میخرید اما مسئله اصلی را نسیه خریداری میکنید و در نتیجه قدرت چانه زنی ندارید.
-
جایگاهتان را مشخص کنید. یا خدا یا خرما
نمیشود همه چیز باشید برای همه کس. نمیشود در یک مکان کم قابلیت، دنیا را تغییر دهید. این افکار سم خالص کسب و کار شماست.
آدام نیومن در سال 2019 کسی بود که یک شرکت بیلیون دلاری (وی ورک) که در آن زمان رشدش سریعتر از گوگل و آمازون بود را یک شبه با ایگوی خود نابود کرد. البته در یک شب اتفاق نیفتاد و مرحله به مرحله در حال ریزش بود. او میخواست همه چیز و همه کس را داشته باشد و میخواست همه بدانند او کیست. او میگفت میخواسته دنیا را بهتر کند اما در واقع میخواست به همه بفهماند که او کیست.
شما باید گروه مشتریانی با درآمدی مشخص شده، در منطقه خود تعیین کنید و سعی کنید به آن ها خدمات خوبی ارائه دهید. منطقه را بررسی کنید. اگر کشش ندارد، اشتباه برنامه ریزی نکنید. شما فقط کمی بهتر از انتظارات آن ها میتوانید کار کنید. ولی نه خیلی بهتر که باعث شود مشتری ای نداشته باشید که محصولات شما را بخرد.
کاری کردن مهم است نه کسی بودن. متمرکز شوید و جایگاه کاری خود را نگه دارید.
-
خودتان تولید نکنید.
اشتباهی مهلک. اشتباهی مهلک یعنی هر چه میخواهید بفروشید را خودتان تولید کنید. این که میخواهم بگویم یک مثال نیست. تصمیم افراد زیادی است.
کافه دار میخواهد محصولات بیکری بفروشد. برای این کار می آید یک فضایی را به کافه اضافه میکند و اجاره بیشتر میدهد. تجهییزاتی میخرد که برای بازگشت سرمایه اش باید یک میلیون کروسان بفروشد. به نیرو باید حقوق بدهد. آب و برق و گاز اضافه میشود. فضای سرویس دهی کم میشود. دردسر زیاد میشود. نقدینگی کم میشود. تمرکز روی تولید میرود به جای آنکه برای بازایابی خرج شود.
همین مثال در مورد ایجاد روستری در کافه ، نیز صدق میکند. تصور کنید بجای این همه هزینه چطور میتوانستید بهتر خرید کنید، خدماتتان را بهتر کنید و با تامین کنندگانی که کارشان این است قرارداد همکاری موفقی ببندید.
خودتان تولید نکنید. همکاری کنید. بگردید و تامین کنندگان خوب پیدا کنید تا بتوانید به کار اصلی بپردازید. یعنی بازاریابی و فروش.
-
تولید محتوای ارزشمند
ریلزها را در اینستاگرام میبنید و تصور میکنید چقدر عقب افتاده اید. یک ریلز دیگر درست میکنید. ریلز هایی که هیچ آورده ای ندارد. اطلاعات ارزشمندی به مشتری نمیدهد. در نتیجه شما دچار یک تحلیل اشتباه میشوید و سریعا با یک گروه تولید محتوا تماس میگیرید و هزینه میکنید تا از ریلزهای بی نتیجه عقب نمانید.
به جای این کار که برای مشتریتان اطلاعات ارزشمندی ندارد، محتوایی بسازید که دغدغه ها و نیاز های مشتریان را هدف بگیرد. سوالات ذهن آن ها را بررسی کنید و با محتوایی که سرگرمی آن کم است، اطلاعات ارزشمند بدهید.
-
تنوع قیمتی ایجاد کنید.
گاهی اوقات مشتری فقط میخواهد یک چیزی سفارش دهد. باید منوی شما بازه قیمتی متنوعی داشته باشد تا در حد توانش بتواند یک چیزی از شما بخرد. بعضی خرید ها، نیاز روانی را برطرف میکند. ربطی به خواسته ندارد. فقط باعث میشود احساس کند خرید کرده است و او را خوشحال میکند.
همینطور در منوی بار گرم تان تنوع قیمتی ایجاد کنید. با ایجاد سایز متفاوت، استفاده از قهوه میکس، پیشنهاد ویژه و سایر موارد، کاری کنید که حداقل یک انتخاب وجود داشته باشد.
-
هر سفارش حیاتی است.
مشتری انتخاب های زیادی دارد. حداقل هزینه هر سفارش زیاد شده است. مشتری یک فرصت بیشتر به شما نمیدهد. حساسیت خود را بالا ببرید و بدانید هر فنجان حیاتی است.
آن را جدی بگیرید و ملاحظات خود را با پلکان بیشتری انجام دهید.
نتیجه گیری
سال پیش رو، سال سختی است. امیدوارم اگر افراد این صنف سود نکنند حداقل موقعیت خود را حفظ کنند. اگر دقت کرده باشید در مورد قهوه تخصصی و خلاقیت های ممکن و مورد نیاز صحبت نکردیم. آن مقوله ی دیگری است که قصد دارم در مقاله ای دیگر هم در موردش تحقیق کنم و بنویسم.
این مقاله در مورد مواردی است که ضروری است. فعلا نقد را بچسبید تا بقیه اش برسد. با بررسی فروپاشی اقتصادی سال 2008 آمریکا و فروپاشی های اقتصادی های بزرگ دیگر، این ها مواردی بودند که بنظرم رسید مهم و حیاتی است.
حتی در آن موقعیت ها، بیزنس ها و کسب و کارهایی با درصد زیاد، تصمیم های درست توانستند از پس این مشکلات بر آمده و پس از آن به توسعه ادامه دهند.
این مقاله همچنین بصورت ویدیو ضبط شده است و منتشر میشود. از شما میخواهم اگر این مقاله به کارتان آمده است برای همکاران خود بفرستید تا آن ها نیز بتوانند بهره ببرند.
ارادتمند
محمد صالحی، ردپیل
برای همراهی با محتواهای ردپیل از این لینک ها میتوانید استفاده کنید.
instagram.com/redpillroastery
youtube.com/redpillroastery
بدون دیدگاه